محل تبلیغات شما
من یک آموزگارم در یکی از پرجمعیت ترین مدارس پسرانه قسمت حاشیه ی شهر یکی از بزرگ ترین شهرهای ایران.حدود دو سال هست که شغلم.فکرم.زندگیم.شده معلمی. معلمی اول برای من فقط یک شغل بود.اما کم کم تبدیل شد به یک عشق . امروز بعد 9 ماه با پسرانم خداحافظی می کردم در یک لحظه ی باور نکردنی اکثر کلاس شروع به اشک ریختن کردن پارسال اصلا شاهد همچین صحنه ای نبودم خیلی دلم گرفت. محمد مهدی، زاهدی، حیدری، هنرمند، بهادر، مهدیار، غلامحسین، فروتن، نازی،

اطلاعات کتاب پرسش های کوتاه استیو هاوکینگ

بیکاری داره فشار میاره...

روزی از روزهای ماه آذر

یک ,کم ,ای ,معلمی ,ی ,پسرانم ,یکی از ,کلاس شروع ,اکثر کلاس ,نکردنی اکثر ,باور نکردنی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها